آل یاسین(ع)

.: گروه فرهنگی مذهبی آل یاسین(ع):.

آل یاسین(ع)

.: گروه فرهنگی مذهبی آل یاسین(ع):.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است


.:زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا(س)  {قسمت اول}:.


 

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند.

اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها(زندگینامه حضرت فاطمه زهرا)

نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

 

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

 

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

 

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)

 

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

 

مادر و پدر(زندگینامه حضرت فاطمه زهرا)

همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

 

ولادت

فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

 

مکارم اخلاق

سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

 

1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

 

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

 

2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

 

3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."

 

ازدواج و فرزندان آن حضرت(زندگینامه حضرت فاطمه زهرا)

صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.

 

زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

 

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

 

فاطمه (علیها السلام) در خانه

فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."

 

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان

فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد.

 

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.

 

مقام عصمت

در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.

 

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

 

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."

 

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.

 

نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.






.:زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا(س)  {قسمت دوم}:.



فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

 

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید.

و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهای گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.

 

فاطمه (علیها السلام) و فدک

از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید.

فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می‌فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.

 

فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود.

فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد.

 

باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

 

بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او

سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

 

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

 

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."

 

وصیت

در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 

شهادت

سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

 

فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.

 

تغسیل و تدفین

مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

 

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

 

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.

 

سخنان فاطمه

از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم:

 

1-      قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"

 

فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد."

 

2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."

 

فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."



REZA HABIBI
.:پوستر های فاطمیه:.

    فاطمیه


 

                      

              

                 

  

                 

              

               

    

               

               

               

     

               

            

               

    

REZA HABIBI

*.:چادر حافظ وقار و عفت *.:



http://updo.ir/do.php?imgf=57849328743506864251%5B1%5D.gif

 

زنانی که نجابت می فروشند،و مردانی که غیرت می فروشند،

درون شنبه بازار دل خویش، خدارا زیر قیمت می فروشند

 

 

http://updo.ir/do.php?imgf=2700-16262-3.jpg





*.:به خاطر بسپارید:.*


 
http://updo.ir/do.php?imgf=1-7865.jpg
متوجـــه شدیـــــــــــــــد؟؟؟؟؟؟؟
 
 
یادمون باشه
 
خوشی های امروز اینجا
 
به افســـــــــوس بسیار فردا نیرزد...
 
(...زندگی واقعی آنجاست...)




*.:حجاب:.*


میگویـــــد:
فقط دلت پاک باشه...خـــــدا به حجابت نیاز نداره...


حاج آقا قرائتـــی مثالی زدند…
می‌ فرمودند: اگر تخم کدو یا تخم هندوانه رو پوست بکنی و مغزش رو بکاری هیچ وقت نتیجه نمیده و سبز نمیشه!
بلکه باید با پوست کاشته بشه و پوستش هم در نتیجه دادنش مهمه.
به همیــــن خاطــــر هــــم در اسـلام:




کسی که باطنش خوب باشد و ظاهرش خوب نباشد = فاسق استــ...
کسی که باطنش خوب نباشد و ظاهرش خوب باشد = منافق استــ...
مؤمـــــن کســـی استــــ که هم باطنــــش خوبــــ باشـــد و هم ظاهــــرش.


درپاسخ باید گفتـــــ...
از کوزه همان برون تراود که در اوست!
دل پاکــــ نشونه های خـــودش رو داره ، یکی از نشونه هاش حفظ حجابـــــ بــــرای

رضـــــای خــــداستــــــ...!







☜بـیـا وتـاابـد دسـت ازسـرمـن بـرنـدار !!

✔درسـت اسـت کـه سـایـه ات روی سـرم هـمـیـشـه سـیـاهـسـت امـا،

نـبـودش هـم زنـدگـی ام راسـیـاه می کـنـد!

✘مـن مـحـتـاج تـوام✘

◀بـمـان تـاهـمـیـشـه درکـنـارم↯↯↯↯

سـنـگـرِسـیـاهِ.سـاده.سَـنـگـیـنـم!چــــــــــــــادرم...




*.:حجاب:.*


http://updo.ir/do.php?imgf=ab876a07799cff5daa366c74323df075-425.jpeg

 

حجاب تنها گنجی است که تمام نشدنی ست..
حجاب حفاظی است درمقابل تیرهای زهرآگین چشم نامحرم...
حجاب یعنی حجاب نه هیچ چیز دیگر...




*.:حجاب   فاطمی:.*

خشت اول چون نهد معمار کج - تا ثریا می رود دیوار کج


 

sikmCH.jpg




*.:چادر من  حافظ گرمای زندگی تو:.*


داشتم سجــاده آماده می کــردم برای نمـاز، همیـن که چـادر مشـکی ام را از سر برداشتـم تا چـادر نمــاز بر سر کنـم گفـت :

این همه خودت را بقچـه پیــچ می کنی کـه چی؟

بر گشتـم به سمـت صدا ، خانم جوانی را دیـدم که در گــوشه ی نـمازخــانه نشسـته بود.پرسیدم :

با منی؟

گفت : بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید تـوی افــکار عهـد عتیق! …اذیـت نمی شوی با این پــارچه ی دراز دور و بـرت؟خسته نمی شوی از رنگ همیـشه سیــاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفــت :

نگاه کن ببیــن چـقدر زشت می شـوی ، چرا مثــل عــزادارها سیـاه می پوشی؟و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.

خندیدم و گفتم : چقدر دلــت ﭘُر بود! هنوز اگــر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت :

نه! حرف زدن با شمــاها فایده ندارد.

گفتم : شایـد حق با تو باشد.

پرسیــدم ازدواج کردی؟
گفت:بله
گفتم ؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل.یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست!!

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟

گفت : فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب ؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر
این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی به نگاهش کنترل نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ فکروذهن ودل اوباشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، کنترل نگاه مرد باید مانع و حافظ من باشد.همسر تو، تو را “ دیـــد ” ، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد.کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه بوده است وبایک نگاه توراانتخاب کرده؟!


گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.

گفتم : غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد.

چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد.همسرت نسبت به تو دلســرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود.دائم پیش توودرخیال دیگری نباشد!

من به خودم سخت می گیــرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.

من هم مثل تو زن هستــم.زیبایی های فراوان دارم ومیل به جلوه دادن آنهـآ.ازپوشیده بودن زیبایی هایم ناراحتم وبدم نمی آید مثل امثال توآرایش کنم موپریشان کنم وتیپ هایی بزنم که تمام زیبایی هایم به چشم بیاید وبه جامعه بیام؛چون زیبابودن رادوست دارم تمایل به تحسـین زیبایی هایم دارم زیبایی های فراوانی دارم موهایی زیبااندام زیباچهره ای زیباکه زیبایی اش باموهایم چندین برابرمی شودواینکه نبایدکسی آن راببیندوبرخی ازآن زیرچادرازبین میرودبرایم دردآورست!چون من هم مثل همه خانم هابطورطبیعی وغریزی میل به خودنمایی وتحسین زیبایی هایم دارم من هم دوسـت دارم تابستــان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم.

من روی تمام ِ این علاقه ها خــط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تووبقیه ی خانــــواده ها باشم.

 

 




*.:چادر من امانت است:.*


آنها چفیه داشتند… من چادر دارم….

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند … من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…

من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای

آنان باشم...




*.:سلامتی پسرا:.*


همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم ...از چادری ها میگیم....

اما امروزمیخوام بگم...


سلامتی هر پسری که ریش داره وبهش میگن پاچه بزی خم به ابرو نمیاره...
سلامتی اون پسری که  پاتوقش مزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز...
سلامتی کسی که جای پرورش اندام وتزریق بازو پرورش ایمان میکنه وخودسازی...

سلامتی پسری که سرشو خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،نه رودروی ناموس مردم....
سلامتی هرچی پسره که بلوز آستین بلند میپوشه و شلوار کتان نه لباس های تنگ وشلوار جاستین...

سلامتی اون مردی که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه...
سلامتی اون پسری که بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته...
سلامتی هرکی که پیشش،روبروش ،کنار دستش تو کلاس با امنیت میشینی وانگارنه انگار کنارش دختر نشسته...
سلامتی اون پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث وبگو بخند رابندازه به بهانه ی امتحان...
سلامتی اون پسری که حاضره دخترا بهش بگن مریض وامونده...
سلامتی آقا پسری که وقتی تو ماشینش صدای ضبطش وبلند میکنه ..نوای کربلا کربلا میاد..
سلامتی اون آقایی که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه وآستیناش بالا واب
میچکه....جوراباشم از جیباش آویزونه...مهم نیست دخترای جفنگ دانشگاه مسخرش کنن مهم زود رسیدن به حسینیه اس...
سلامتی اون ی که تو تابستون میره اردوی جهادی نه صفا سیتی با دوست دختراش....توشمال
سلامتی اون پسری که عکس فرماندهین دفاع مقدس میزنه رو پیرهنش....ازه همه باحال تر عکس حضرت آقا رو....


سلامتی هرچی پسر مذهبی...
سلامتی هرچی بچه حزب اللهی....صلوات



سلامتی همشون صلوات...









*.:چادرم:.*

خواهرم


چادر مشکی تو


برایت امنیت می آورد


خیالت راحت

،
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

 

*******************************

 

چـادرمـن نـه بـرای نشـان دادن فقـردر سریـال هـای کشـورم است …


نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا …

چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است …

سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکنـد …!


طعنـه هـا دلسردت نکنـد بـانــو …

بـا افتخـار در کوچـه هـای شهـر قـدم بـزن …!




 

چادرم تاج بهشتی است که بر سر دارم
یادگاری است که از حضرت مادر دارم
تیرها بر دل دشمن زده با هر تارش
من محال است که آن را ز سرم بردارم


 

http://updo.ir/do.php?imgf=url_36901.jpg




REZA HABIBI
*.:فراخوان ثبت نام در سپاه آخرالزمان:.*


🔶امام عصر(عج) در نظر دارند برای تکمیل سپاه آخرالزمانی خود از انسانهای غیور ثبت نام بعمل آورند.

✅شرایط ثبت نام :

🔶1.ایمــــــان.
🔶2.تقـــــوا.
🔶3.عمـــل صالح.
🔶4.اخلاص در عمل.
🔶5.صبر و بردباری.
🔶6.شجاعت.
🔶7.صداقت.
🔶8.امانت داری.
🔶و ...

 

و اما مدارک مورد نیاز...


🔶1. یک قطعه عکس زمینه سفید از آیینه قلبتان .
🔶2. شناسنامه معرفت علمی و عملی به آقا امام عصر(عج) و دو کپی از آن .
🔶3. کارت معافیت از گناه یا پایان دوره معصیت .
🔶4. توبه نامه معتبر ممهور به مهر امام حسین علیه السلام .
🔶5. واریز فیش به مبلغ 1000 صلوات به حساب انتظار نزد بانک ظهور .
🔶6. اعتقاد قلبی و راسخ به ولایت مطلقه حضرت حجت ابن الحسن العسکری .

🔶از متقاضیان واجد شرایط درخواست می شود با همراه داشتن مدارک ثبت نام هر چه زودتر به نزدیکترین قرارگاه امام عصر(عج) مراجعه فرمایند .


✅قرارگـــاه های ثبت نام :


🔶1. مساجد
🔶2. حسینیه ها
🔶3. حرم های مطهر
🔶4. هیئت


Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)





*.:علامت ظهور امام زمان(عج):.*



وقت ظهور آن حضرت معلوم نیست و مطابق روایات کسانی که وقت ظهور را تعیین کنند دروغگو شمرده شده اند.

در روایات نشانه های فراوانی به عنوان علائم ظهور آمده است که مربوط به مدت اندکی قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است.

این نشانه ها بسیار زیاد است که جامع ترین آنها این است که هرج و مرج در همه دنیا مشهود میشود.

سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد میشود به طوری که در هر انقلابی معمولآ ظلم و فساد قبل از آن باعث انقلاب میگردد.

این موضوع در ضمن یک روایت جامع به طور مشروح بیان شده و امام صادق آن را در 119 ماده بیان نموده است و اینک ترجمه روایت:


 


1. هرگاه دیدى : حق بمیرد و طرفدارنش نابود شوند.

2. و دیدى که : ظلم همه جا را گرفته.

3. و دیدى که : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.

4. و دیدى که : دین همچون ظرف تو خالى و بى محتوا شده است.

5. و دیدى که : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.

6. و دیدى که : کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.

7. و دیدى که : چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.

8. و دیدى که : افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.

9. و دیدى که : شخص بدکار ، دروغ گوید و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.

10. و دیدى که : بچه ها ، بزرگان را تحقیر کنند.

11.و دیدى که : قطع پیوند خویشاوندى.

12. و دیدى که : بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.

13. و دیدى که : نوجوانان پسر ، همان کنند که زنان مى کنند.

14. و دیدى که : زنان با زنان ازدواج نمایند.

15. و دیدى که : مداحى دروغین از اشخاص ، زیاد شود.

16. و دیدى که : انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.

17. و دیدى که : افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین ، به خدا پناه مى برند.

18. و دیدى که : همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.

19. و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است.

20. و دیدى که : شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.

21. و دیدى که : کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است.

22. و دیدى که : آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد ، نیرومند و مورد ستایش است.

24. و دیدى که : راه نیک بسته و راه بد باز است.

25. و دیدى که : خانه کعبه تعطیل شده ، و به تعطیلى آن استوار داده مى شود.

26. و دیدى که : انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.

27. و دیدى که : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند. (یا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى کنند).

28. و دیدى که : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تامین مى شود.

29. و دیدى که : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند.

30. و دیدى که : در میان فرزندان ، کارهاى زنانگى به وجود آید.

31. و دیدى که : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همکارى کمک مى کنند.

32. و دیدى که : بیشترین مردم و بهترین خانه ها که زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.

33. و دیدى که : مؤمن ، خوار و ذلیل شمرده شود.

34. و دیدى که : بدعت و زنا آشکار شود.

35. و دیدى که : مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.

36. و دیدى که : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.

37. و دیدى که : دین براساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.

38. و دیدى که : جرئت بر گناه آشکار شود و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.

39. و دیدى که : مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.

40. و دیدى که : ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.

41. و دیدى که : سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.

42. و دیدى که : والیان در قضاوت رشوه بگیرند.

43. و دیدى که : پست هاى مهم والیان براساس مزایده است نه براساس ‍ شایستگى.

44. و دیدى که : مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.

45. و دیدى که : مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.

46. و دیدى که : مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.

47. و دیدى که : زن بر شوهر نیست انجام مى دهد ، و به شوهرش خرجى مى دهد.

48. و دیدى که : مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است.

49. و دیدى که : سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.

50. و دیدى که : آشکارا قمار بازى مى شود.

51. و دیدى که : مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش ‍ مى شود.

52. و دیدى که : زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.

53. و دیدى که : کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.

54. و دیدى که : مردم محترم ، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند ، خوار شوند.

55. و دیدى که : نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت علیهم السلام ستایش شوند.

56. و دیدى که : هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى کنند.

57. و دیدى که : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همدیگر رقابت کنند.

58. و دیدى که : شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.

59. و دیدى که : همسایه از ترس زبان بد همسایه ، او را احترام مى کند.

60. و دیدى که : حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.

61. و دیدى که : مسجدها طلاکارى (زینت داده) شود.

62. و دیدى که : راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.

63. و دیدى که : بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.

64. و دیدى که : ستم و تجاوز شایع شده.

65. و دیدى که : غیبت ، سخن خوش آنها گردد ، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.

66. و دیدى که : حج و جهاد براى خدا نیست.

67. و دیدى که : سلطان به خاطر کافر ، شخص مؤمن را خوار کند.

68. و دیدى که : خرابى بیشتر از آبادى است.

69. و دیدى که : معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.

70. و دیدى که : خونریزى آسان گردد.

71. و دیدى که : مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.

72. و دیدى که : نماز را سبک شمارند.

73. و دیدى که : انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش ‍ را نداده است.

74. و دیدى که : قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.

75. و دیدى که : هرج و مرج بسیار است.

76. و دیدى که : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.

77. و دیدى که : با حیوانات آمیزش مى شود.

78. و دیدى که : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).

79. و دیدى که : حیوانات همدیگر را بدرند.

80. و دیدى که : دلهاى مردم ، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.

81. و دیدى که : بر سر کسبهاى حرام آشکارا ، رقابت کنند.

82. و دیدى که : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.

83. و دیدى که : فقیه براى دین ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستایش و احترام مى گردد.

84. و دیدى که : مردم در اطراف قدرتمندانند.

85. و دیدى که : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.

86. و دیدى که : در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و هیچ کس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.

87. و دیدى که : آلات موسیقى و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.

88. و دیدى که : مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار بر حذر مى دارند.

89. و دیدى که : مردم به همدیگر نگاه مى کنند ، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.

90. و دیدى که : راه نیک خالى و راه رونده ندارد.

91. و دیدى که : مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.

92. و دیدى که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.

93. و دیدى که : مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.

94. و دیدى که : به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.

95. و دیدى که : علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.

96. و دیدى که : مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.

97. و دیدى که : انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.

98. و دیدى که : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند ، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.

99. و دیدى که : زنها بر مسند حکومت بنشینند ، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.

100. و دیدى که : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد ، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.

101. و دیدى که : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشىو زشتى انجام نداده ، ناراحت است.

102. و دیدى که : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.

103. و دیدى که : اموال حق خویشان پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.

104. و دیدى که : به وسیله شراب ، بیمار را مداوا کنند و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.

105. و دیدى که : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.

106. و دیدى که : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.

107. و دیدى که : براى اذان و نماز مزد مى گیرند.

108. و دیدى که : مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.

109. و دیدى که : شرابخوار مست ، پیش نماز مردم شود.

110. و دیدى که : خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.

111. و دیدى که : قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.

112. و دیدى که : استانداران از روى طمع ، خائنان را امین خود قرار دهند.

113. و دیدى که : فرمانروایان ، میراث (مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.

114. و دیدى که : بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.

115. و دیدى که : صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خدا و به خاطر درخواست مردم بدهند.

116 . و دیدى که : وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.

117. و دیدى که : هدف مردم ، شکم و شهوتشان است.

118. و دیدى که : دنیا به آنها روى کرده.

119. و دیدى که : نشانه هاى برجسته حق ، ویران شده است.




در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد ...

 



 1. بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباة الهداة ، ج 7، ص 86

2. المجالس السنیه ، ج 5، ص 398
3. بحار، ج 52، ص 256 به بعد


Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)




*انتظار یعنی...*



http://updo.ir/do.php?imgf=%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-93.jpg

 

انـتـظـــار یــعــنـــی ...


انتظار یعنی دروغ نگفتن./
انتظار یعنی غیبت نکردن./
انتظار یعنی تهمت نزدن./
انتظار یعنی نماز به موقع خواندن./
انتظار یعنی زکات دادن./
انتظار یعنی چشم خود را کنترل کردن./
انتظار یعنی قدم صحیح برداشتن./
انتظار یعنی عمل به قرآن./
انتظار یعنی احترام گذاشتن./
انتظار یعنی با ادب بودن./
انتظار یعنی کنترل سخن داشتن./
انتظار یعنی راستگو بودن./
انتظار یعنی امانت دار بودن./
انتظار یعنی خشم خود را فرو بردن./
انتظار یعنی بخشنده بودن./
انتظار یعنی هر لحظه به یاد خدا بودن./
انتظار یعنی دیگران را کوچک نشماردن./
انتظار یعنی علی وار بودن./
انتظار یعنی ره روی خوبان بودن./
انتظار یعنی دیگران را مسخره نکردن./
انتظار یعنی امر به معروف کردن./
انتظار یعنی نهی از منکر کردن./
انتظار یعنی در راه خدا جهاد کردن./
انتظار یعنی ...
.
.
.

آیا می توانیم خودمان رایک منتظر بنامیم؟

http://www.updo.ir/do.php?imgf=%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D8%AC-93.jpg

 

* امیــــدوارم یه روزی برسه که به درکـــ درستی از معنای انتظار و  منتظر واقـــــعی ظهور بودن برسیم...

* پـــــــــلاک عاشقی یعنی ...

* خوشا به حال کـــسانی که صاحـــب پلاکی بودن و  شهادت رو برگزیدند ...

* و خوشا خوشا خوشا به حال کسانی که پلاکشون رو گذاشتند زمین و رفتند ...

   (شهدای گمنام ،  پرستوهای مهاجر ، ...)

 

http://updo.ir/do.php?imgf=thumb-HM-20137022514496904291404470187-3928.jpeg


Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)






*.:یامهدی(عج):.*





باغــــبان به گلــــهایش دلـــخوش است،

 

شــــاعــــر به شــــعرهـایــش،

 

دریــــا بــــه مـــاهـــی هــایـــش

 

و من . . .

 

بــــه آمدن تـــــو !!

 

  اللهم عجل لولیک الفرج 

 


Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)








30268722524866925528

 

زمانی که گناه بین ما و امام قرار می گیرد ...

در این صورت سایه ی گناه روی چشمان ما می افتد...

و باعث می شود که امام زمان خویش را نبیـــــــینیم ...!




http://updo.ir/do.php?imgf=073fbdeb69f5494de817f932f70ce92f-425.jpeg

Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)




*.:یااباصالح المهدی ادرکنی:.*



به هر که می رسیم میگوییم


التماسِ دعا ...

به شما ...

با التماس و آرزو میگویم :التماس نگاه ...

دعا که دیگر جای خود . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

 

به هر که می رسیم میگوییم 

التماسِ دعا ..

به شما ...

با التماس و آرزو میگویم :التماس نگاه ..


 

عاشق که شدی خطا نباید بکنی
حتی به خودت جفا نباید بکنی
حالا که شدی چشم به راه مهدی(عج)
جز بر فرجش دعا نباید بکنی…

اللهم عجل لولیک الفرج

Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)




*.:یا قائم آل محمد:.*


روزی در تقویم خواهند نوشت

تعطیل - روز فرج مهدی فاطمه

و بعد در مدینه کنار ساختمان نیم کاره ای تابلو زیر را می بینیم:



پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)

کارفرما : قائم آل محمد

پیمانکار: یاران آن حضرت

مساحت: وسعت دل تمام شیعیان

به امید آنروز ..



نظر  ظهور  در فرجش  صلوات....

Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)


*     اللهم عجل لولیک الفرج*

Liner-Motharek_shabhayetanhayi.ir (27)

نظرات زیبا


REZA HABIBI

.:پوستر و والپیپر رهبرمعظم انقلاب،امام خامنه ای(مدظله):.


 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای
آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

 

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای
آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای
آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای
آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای
آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای ، والپیپر مقام معظم رهبری ، پوسترهای آقای خامنه ای





REZA HABIBI
Email:ale-yasin313@yahoo.com ادعا نمی کنیم که بهترینیم اما خرسندیم که بهترین ها ما را برگزیده اند
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک